با اینحساب انجمن میتوانست نقش پررنگی در زمینه پیشبرد اهداف اسلامی نظام ایفا کند، از آن جمله میتوان به آموزش دانشجویانی که برای تحصیل به آمریکا مهاجرت کرده بودند و اطلاعات مذهبی و اسلامی چندانی نداشتند، همچنین چاپ و انتشار کتب مبارزانی مانند آثار شهید مطهری و دکتر شریعتی اشاره کرد.
بهطورکلی انجمن سه وظیفه عمده بهعهده داشت یکی معرفی جنایات آمریکا، دیگری امر خطیر آموزش مبانی اسلام و مسئولیت سوم نیزمخابره و اطلاعرسانی اخبار انقلاب ایران به دانشجویان خارج از کشوربود.با توجه بهاینکه در آن زمان امکانات امروز برای مخابره اطلاعات وجود نداشت، زمانیکه اطلاعیه ویا خبری میرسید اعضای انجمن آن را به صورت بروشور جمعآوری و منتشر میکردند.
عدهای معتقدند کارگزاران چیزی شبیه حزب رایحه خوش خدمت است که از رایحه خوش خدمت "محمود احمدینژاد" و از کارگزاران "آیتالله هاشمی" بیرون آمد، نظر شما در این خصوص چیست؟ وبهطورکلی ضرورت تشکیل حزب کارگزاران را چه میدانید؟
در سال 1374 یعنی دو سال مانده به پایان ریاست جمهوری آیتالله هاشمیرفسنجانی زمانی که مجلس چهارم رأس کار بود. اکثریت این مجلس را اصولگرایان امروز تشکیل میدادند. در آن شرایط فضای سیاسی کشور خیلی مرده بود و اصلاً چیزی تحت عنوان رقابت وجود نداشت، و جریان اصولگرا معتقد بود با توجه به این که مجلس چهارم را در اختیار دارد، مجلس پنجم را نیز تصاحب خواهد کرد.
این طیف پیشنهادات ارائه شده برای ایجاد ائتلاف را رد میکرد. مثلاً تهران 30 نماینده داشت که بنا، براین بودکه20 نفر آنها مجدداً در انتخابات مجلس پنجم شرکت کنند در آن زمان به این نتیجه رسیدیم که از 10نفر باقی مانده 5 نفر را گروه ما و 5 نفر دیگر را گروه اصولگرایان؛ یا همان جریان راست معرفی کند
به این ترتیب برای داغ شدن تنور انتخابات در گروهی 16نفره اقدام به انتشار بیانیه کردیم، که بر اساس آن 10 نفر از وزرای دولت آیتالله هاشمی و 6 نفر از معاونین وی و یا کسانی که در دولت آن زمان مسئولیتی داشتند، مانند دکتر نوربخش رئیس کل بانک مرکزی، کرباسچی شهردار تهران؛و...جز امضاکنندگان این بیانیه بودند.براین اساس قرار شدامضا کنندهگان این بیانیه لیستی را معرفی وبه اینترتیب به رقابت با اصولگرایا ن حاضر درمجلس چهارم بپردازند.
اگر وزیری، وکیل مجلس را تعیین کند، آن وکیل، وکیلالدوله میشودنه وکیلالملة
در آن شرایط ما نه تشکیلاتی داشتیم و نه حزبی بودیم، در حقیقت حزب کارگزاران در زمان ریاست جمهوری دولت اصلاحات یعنی سالهای 78-1377 تشکیل شد.علت شکلگیری این ذهنیت شاید آن باشد که آیتالله هاشمی درکشورمعروف به "سردار سازندگی" شد و کارگزاران نیز اسم کارگزاران سازندگی را روی خود گذاشت و لفظ مشترک "سازندگی" این ذهنیت را ایجاد کرد که هاشمی برآمده از حزب کارگزاران سازندگی است.
اعضا به صورت رسمی و غیررسمی ازشما نخواستن این کار را انجام ندهید؟
من در این زمینه با کسی مشورت نکردم. در یک جلسه حزب اعلام کردم که دیگر به جلسات کارگزاران نخواهم آمد، در اواخر یا اواسط جلسه، برایاینکه نشان دهم در تصمیم خود جدیت دارم جلسه را ترک کردم. یکی دو نفر از اعضای جلسه بیرون آمدند و گفتند این اقدام، اقدام درستی نیست.
با این حال من دیگر به جلسات حزب نرفتم اما به دلیل آن که رئیس هیأت مؤسس حزب کارگزاران و دبیر کمیته سیاسی و عضو شورای مرکزی این حزب بودم، مرتب به جلسات دعوت میشدم ودر مقابل اعلام میکردم مسئولیتی در این حزب ندارم اما آنها نمیپذیرفتند و به دعوتهای خود ادامه میدادند. پس از مشورت دوستان، عنوان کردندشما در کمیسیون ماده 10 کشور امضا دادید و به همین دلیل مسئول این حزب محسوب میشوید، اگر قصد جدی برای ترک این مسئولیت دارید باید استعفای خود را به وزارت کشور نیز اعلام کنید تا این ترک مسئولیت رسمیت یابد.
در این بازه زمانی نامهای به وزیر کشورو کمیسیون ماده 10 احزاب ارسال وضمن آن عنوان کردم: با شرایط بیان شده دیگر در حزب کارگزاران مسئولیتی ندارم و استعفای خود را رسماً اعلام کردم ، به این ترتیب این استعفا در اسناد وزارت کشور ثبت شد.
آیتالله هاشمی از طریق رسانهها متوجه جدایی من از کارگزاران شد